اين سخن سفرىست خيالى در بى زمانى لابلاى شعرهاى خيام، اين ميگسارِ هوشيار، اين بدبينِ سرزنده، و اين مؤمنِ شكّاك. سخنران روايتگرِ برداشت خويش است از گفتاورد خيام در قالب گفت و گوهای حكيم با شمارى از شاعران و انديشمندانِ همسفرش در اين كاروان. خط داستان را دو شخصيت به نامهاى كيومرث و دوروثی به پيش ميبرند و راوى، ساقی بادههائی از خِرد نقّادانديشِ خيام است كه پيالهها را بر روی سينی ترجمانِ سرهاش به دست گوش هوش مخاطب ميرساند. باشد كه از آگاهی سايه وار در مىِ خيام شادمانه شويم!