زمینه عبدالله باقری داره میکشه زبونه،آتیش از در خونه لابه لای داد و فریادا میرسه به گوش تو این بلوا (صدای تازیونه) ۲ جلو راهِ،یه سپاهِ،مادر تنهام بی پناهِ دلشوره دارم آخه، (مادرم پا به ماهِ)۲ خدایا،بابا که هست توی خونه (یارو یاورش)۲ خدایا،پس چرا فضّه رو گفت بره (بالای سرش؟)۲ "بِأَیِّ ذَنْبٍ قُتِلتْ ،وای مادر،وای محسن" تمومِ مدینه انگار، روی سرم شد آوار در و که شکستن آخرْ سر رد شدن از رو در و مادر (یه عدّه پستِ بی عار)۲ دل کبابِ، تو عذابِ،همه وجودم اضطرابِ توی ذهن من فقط،(یه س