سریال قدیمی ماجراهای مارکو پولو از آن سریالهای تلویزیونی خاطرهانگیز است که در اواسط دههی شصت شمسی از شبکهی دوم سیما پخش شد. ماجرای سفر جالب و دیدنی مارکو پولو به همراه پدرش نیکولو و عمویش ماتیو پولو از ونیز در ایتالیا به چین در آسیا. در این سریال که در آن زمان ما را بیاد سریال مستند جادهی ابریشم نیز میانداخت بخشهای توضیح و تفسیر جغرافیایی محل گذر مارکو و پدر و عمویش در قالبی مستندگونه و حقیقی با صدای راوی خوشصدای آن سالهای تلویزیون (ناصر ممدوح) به نمایش در میآمد در صورتیکه وقتی به چند صد سال پیش و مارکو و همسفرانش بازمیگشتیم برنامه شکل انیمیشن مییافت. انیمیشن استفاده شده در این کارتون حالتی خشن و بزرگسالانه داشت. از شوخیهای دلقکگونهی کارتونهای ژاپنی اثر کمتری بود و فضایی سنگین را شاهد بودیم. صلابت صدای دوبلورهای نقش پدر (ناصر نظامی) و عموی مارکو (ایرج رضایی) حکایت از تجربهی بالای آنها در طی چنین سفرهایی داشت. چه بسا که آنها یک مرتبه تمامی این مناطق را زیر پا گذاشته بودند و این بار دوم آنها بود. صدای جوان امیرهوشنگ زند در نقش مارکو نیز حکایت از پسربچهای داشت که میرود تا پخته و بزرگ شود. یکی از قسمتهای این سریال که تا سالهای سال (و همین الان) ذهن مرا بخود مشغول ساخته و از تجسم برخی صحنههای آن دچار وهم میشوم همین قسمت است. آتش شیطان. آتشی که هیچگاه خاموش نمیشود و تا ابد میسوزد! و از آن دهشتناکتر بیابانگردهای وحشی و غارتگری به نام قارانها که در آن روزگار بارها خدا را شکر کردم که من جای مارکو گرفتار اینان نشدهام. هنوز وهم ناشی از خاموش شدن آتشهای اطراف گروه مارکو در فاصلهی دور و در تاریکی شب را بیاد دارم که ناشی از نزدیک شدن قارانها به کاروان پولوها بود. در پایان تشکر میکنم از دوستم SMAM که این سریال را در زمانهای دور با استفاده از ویدیو از تلویزیون ضبط کرده و اینک در اختیار علاقمندان قرار داده است. بعید میدانم در حال حاضر هیچ نسخهی دیگری از این کارتون در دسترس باشد. مگر اینکه در عملی غافلگیرکننده این سریال کارتونی نیز توسط شبکهی پویا پخش مجدد گردد. به امید چنین روزی.