Seraj Bi-Neshan - حسام الدين سراج بی نشان



4
45767

بر نيامد از تمنای لبت کامم هنوز بر اميد جام لعلت دردی آشامم هنوز روز اول رفت دينم بر سر زلفين تو تا چه خواهد شد درین سودا سرانجامم هنوز ساقيا یک جرعه ای زان آب آتشگون که من در ميان پختگان عشق او خامم هنوز ای که گفتی جان بده تا باشدت آرام جان جان به غم هايش سپردم نیست آرامم هنوز در ازل دادست ما راساقی لعل لبت جرعه ی جامی که من مدهوش آن جامم هنوز نام من رفته است روزی بر لب جانان به سهو اهل دل را بوی جان می آيد از نامم هنوز پرتو روی تو تا در خلوتم ديد آفتاب می رود چون سايه هر دم بر در و بامم هنوز

Published by: taha rostami Published at: 15 years ago Category: موسیقی