داستان پندآموز انگیزشی - رویاهای خودت را مانند یک کودک بساز



0
580

داستان پندآموز انگیزشی امروز دو دیدگاه متفاوت از زندگی رو برای ما روشن میکنه داستان پندآموز انگیزشی - رویاهای خودت را مانند یک کودک بساز من رضا هستم از کانال یوتوبی آلبالو - ممنون میشم اگر کانال رو سابسکریب بکنید و روی زنگوله هم کلیک کنید داستانی که امروز براتون خواهم گفت نکات ریز و درشتی درونش داره که من در آخر ویدیو فقط به ۲ تا از این درس های اخلاقی اشاره خواهم کرد , مطمئن هستم هر کسی به شمش خودش از داشتن برداشت خواهد کرد رویاهای خودت را مانند یک کودک بساز در ساحل زیبای یک اقیانوس آرام پسر کوچکی در حالی که زانو های خود را به دل ماسه های ساحلی فرو کرده است در حال ساختن دلیل آرزوهایش است با لذت و ظرافت تمام ماسه ها را گلوله میکنه کناری آروم جمع میکنه بعد همه شون رو با بیل پلاستیکی خودش داخل سطل میگذاره و سطل رو برعکس بر روی زمین قرار می دهد و قسمتی از دیوار بزرگ قلعه ساحلی خودش رو با ماسه درست میکنه و با شور و شوقی که معمار کوچیک داره دیوار قلعه درست میشه کل بعد از ظهر رو با تمام علاقه بر روی رویاهاش کار میکنه با گلو ماسه دیوارها را درست میکنه با چوب بستنی ها پل درست میکنه تلاشی که بعد از چند ساعت کودک معمار رو به آرزوهای خودش حداقل در اون روز میرسونه یک قلعه شنی ساخته شد داستان پندآموز انگیزشی - رویاهای خودت را مانند یک کودک بساز در گوشه‌ای دیگر از شهر در میان خیابان های شلوغ در حالی که ترافیک و ماشین ها از سر کله هم دارن بالا میرن یک مردی در دفتر کار خودش مشغول هستش در حال مرتب کردن پرونده های کاریش است و به کارهای عقب مانده می رسه در حالی که همزمان گوشی تلفن بین صورتش و شانه اش هست و صحبت میکنه شروع به تایپ کردن بر روی کیبورد کامپیوترمیکنه مشغول سر و کله زدن با رقم ها هست و قراردادهای تجاری خودش رو چک میکنه قراردادی امضا میشه و سودی انجام می گیرد در تمام مدت زندگی اش در حال کار کردن است معادلات تجاری را حل می کند و برای آینده انتظارات را از خودش و شرکتش ایجاد می کند -هدف برنامه ریزی بیشتر حل کردن معامله معادلات تجاری بیشتر و رسیدن به پول بیشتر هست - و نهایتاً موفق به ایجاد یک قلعه فرمانروایی مالی میشه دو شخص که در حال ساختن قلعه خود هستند هر دو مشترکات زیادی دارند هر دوی این ها قابلیت این را دارند یک ذره را به یک عظمت تبدیل کنند - هر دو می توانند یک چیز بی ارزش را به یک کار خلاقانه تبدیل کنند - بسیار متعهد قلعه های آرزوی خود را ساختند یکی از مشترکات تلخ این هستش که برای هر دو اینها یک روزی اقیانوس مد خواهد داشت و آب اقیانوس بالا خواهد آمد - و این پایان خوشه قلعه هردوی این هاست تا اینجا به مشترکات بین دو شخص و کارهاشون نگاه می کردیم در حالی که پسر کوچیک از پایان قلعه خودش خبر داره ولی مرد تاجر سعی میکنه که ندیده بگیره این حقیقت رو داستان پندآموز انگیزشی - رویاهای خودت را مانند یک کودک بساز موقع غروب خورشید که فرا می رسد سطح آب بالا میاد و پسر بچه با هیجان بیشتری شروع به کف زدن و بالا و پایین پریدن می کنه و در همین حال اقیانوس تمام آن قلعه ای را که کل بعد از ظهر پسر کوچک برای زحمت کشیده بود رو با خودش می شوره و به داخل میکشه داستان پندآموز انگیزشی - رویاهای خودت را مانند یک کودک بساز نه ناراحتی وجود دارد نه ترسی وجود دارد و نه پشیمانی پسر کوچک غافلگیر از این کار نیست چون میدونست که این قرار هستش اتفاق بیفته لبخند میزند وسایل معماری خودش رو جمع می کنه دست پدرش را می‌گیره به طرف خانه راهی میشه و در آن طرف بازرگان و تاجر در دفتر کار خودش شاید به خردمندی پداستان پندآموز انگیزشی - رویاهای خودت را مانند یک کودک بساز سر کوچک نیست زمانی که شرایط اقتصادی بدی فرا می‌رسد و اقیانوس بحرانی شرایط اقتصادی تمام قلعه فرمانروایی او را در هم می کوبد مرد تاجر با استرس و اضطراب فراوانی شروع می‌کند تا از قلعه شنی خود که سالهاست ساخته است محافظت کند سعی می کند با دستانش جلو تخریب رو بگیره فریاد می‌زنه که این قلعه فرمانروایی من است نباید تخریب شود ولی حقیقت این هست که اقیانوس هرگز نیاز به جواب دادن برای خراب کردن قلعه های شنی ما ندارد چرا ؟ چون همه ما می‌دانیم که ماسه ساحل به اقیانوس تعلق داره نتیجه اخلاقی این داستان این هستش که وقتی در حال برنامه ریزی و هدف گزاری برای آرزوهاتون هستید - همیشه با آمادگی برای ضربه خوردن و شکست نسبت به رسیدن به آرزوهاتون اقدام بکنید مغزی که شکست را جزوی از پروسه موفقیت می دونه - مغزی خردمند و داناست لطفا ویدیو رو به اشتراک بگذارید کانال رو دنبال بکنید کاممنننت فراموش نشه

Published by: Albaloo Published at: 2 years ago Category: سرگرمی