دیدن روی تو و دادن جان مطلب ماست .......



3
433

دیدن روی تو و دادن جان مطلب ماست پرده بردار ز رخسار که جان بر لب ماست بت روی تو پرستیم و ملامت شنویم بت پرستی اگر این است که این مذهب ماست گرچه در مکتب عشقیم همه ابجدخوان شیخ را پیر خرد طفل ره مکتب ماست شرب می با لب شیرین تو ما راست حلال بی خبر زاهد از این ذوق که در مشرب ماست نیست جز وصف رخ و زلف تو ما را سخنی در همه سال و مه این قصه ی روز و شب ماست در تو یک یا رب ما را اثری نیست ولی قدسیان را به فلک غلغله از یا رب ماست چرخ عشقیم و تو ما را چو مهی زیب کنار خون دل چون شفق و اشک روان کوکب ماست این که نامش به فلک مهر جهان افروز است روشن است این که یکی ذره ز تاب و تب ماست خواستم تا که شوم بسته ی فتراکش گفت «فرصت» این بس که سرت خاک سم مرکب ماست

Published by: Solhe Darun Published at: 11 years ago Category: سرگرمی