هوشنگ ابتهاج و رحمت‌الله بدیعی - آه از آن رفتگان بی‌برگشت



23
66764

کلن، آلمان، ۱۲ اسفند ۱۳۹۷ ‌ سرگذشتِ درخت می‌داند رقم ِسرنوشته می‌خواند گرچه با رقص و ناز در چمن است سرنوشت ِ درخت، سوختن است... ‌ آن درختِ کُهن منم كه زمان بر سرم راند بس بهار و خزان دست و دامن تُهی و پا در بند سر كشیدم به آسمانِ بلند.‌ ‌ شبم از بی‌ستارگی، شبِ گور در دلم پرتوِ ستاره‌ی دور آذرخشم گَهی نشانه گرفت َگه تگرگم به تازیانه گرفت بر سرم آشیانه بست كلاغ آسمان، تیره گشت چون َپر ِ زاغ مرغ ِ شبخوان كه با دلم می‌خواند رفت و این آشیانه خالی ماند... ‌‌ ‌ آهوان، گم شدند در شبِ دشت آه از آن رفتگان ِ بی‌برگشت گر نه گل دادم و بر آوردم بر سری چند سایه گُستردم دست هیزم شكن فرود آمد در دل ِهیمه بوی دود آمد. كُنده‌ی پير ِ آتش انديشم آرزومند ِ آتش ِ خویشم...

Published by: Khosousi Published at: 4 years ago Category: موسیقی