ماجرای آدم برفی نوشته ی اسلاوومیر مروژک



3
1534

راوی: محمدرضا سرشار در یک روز برفی و زیبا بچه‌های یه خانواده مشغول ساختن یه آدم برفی بزرگ و خندون در میدون شهر بودن. اونا از اینکه با این کار باعث شادی رهگذرا شده بودن، خوشحال بودن. در اداره‌های دور میدون همه چیز عادی بود و پدر بچه‌ها هم در یکی از اون اداره‌ها کار می کرد. غروب همگی به خونه برگشتن و هنوز مدتی نگذشته بود که زنگ در به صدا در اومد و مردی که انگار حرف مهمی داشت، وارد خونه شد. او از چیزی شاکی بود؛ انگار دماغ آدم برفیِ بچه‌ها ناراحتش کرده بود. مرد که دماغ قرمزی داشت، با ناراحتی گفت که بچه‌ها قصد مسخره کردنش رو داشتن و حسابی به اونا تذکر داد. پدر بچه‌ها خیلی ناراحت شد و بچه‌ها را صدا کرد تا از مرد عذرخواهی کنن و درباره کارشون توضیح بدن.... **مختصری درباره نویسنده: اسلاومیر مروژک (زادهٔ ۲۹ ژوئن ۱۹۳۰، کراکاو در جنوب لهستان - درگذشته ۱۵ اوت ۲۰۱۳، نیس در فرانسه) نمایشنامه‌نویس و نویسنده لهستانی است. آثار وی شامل کاریکاتور، نقد کتاب و نمایش در روزنامه‌ها و داستان کوتاه، رمان و نمایش‌نامه می‌شود. مروژک اولین رمانش را در سال ۱۹۵۳ و اولین مجموعهٔ داستان کوتاهش را در سال ۱۹۵۷ با عنوان «فیل» منتشر کرد که بلافاصله به بسیاری از زبان‌های اروپایی ترجمه شد. اولین نمایشنامه‌اش با عنوان «پلیس» هم در ۱۹۵۸ منتشر شد و او با موفقیت نمایش‌نامه‌هایش کم‌کم فعالیت اصلی خود را به نمایشنامه‌نویسی اختصاص داد. او و همسرش در سال ۱۹۶۳ به ایتالیا رفتند و تصمیم گرفتند همان‌جا بمانند و به لهستان بازنگردند. در این زمان آشکارا به نقد حکومت کمونیستی لهستان پرداخت. پنج سال بعد هم با همسرش به فرانسه رفتند و در ۱۹۷۸ شهروند فرانسه شدند. سال ۱۹۹۶ بعد از سال‌ها به لهستان بازگشت و در کراکوف زندگی کرد. دوازده سال بعد در سال ۲۰۰۸ بار دیگر به فرانسه رفت و تا پایان عمر همان‌جا ماند. سرانجام در ۱۵ اوت ۲۰۱۳ در نیس فرانسه در ۸۳ سالگی درگذشت. مروژک در آثار خود موضوع‌های تخیلی را با واقعیت‌های سیاسی و تاریخی ترکیب کرده و نوعی طنز سیاه را پدید آورده است که در اروپای شرقی طرفداران زیادی دارد.

Published by: Ketabe Gooya کتاب گویا Published at: 2 years ago Category: سرگرمی